اهمیت فلسفه در داستان کودک
فلسفه برای کودکان که به اختصار P۴C خوانده میشود، روشی برای یادگیری و آموزش به کودکان است که تفکر انتقادی و مهارتهای ارتباطی را در آنان تقویت کرده، اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد و در پیشرفت تحصیلی کودکان نقش بسزایی دارد.
فلسفه برای کودکان
نظریهی فلسفه برای کودکان همواره در جوامع مطرح بوده اما به طور جدی حدود چهل سال پیش توسط یکی از پروفسورهای دانشگاه مونتکلر در آمریکا به نام متیو لیپمن بنیانگذاری شد و امروزه در سر تا سر جهان به کار گرفته میشود.
P۴C به عنوان یک شیوهی آموزشی کامل استفاده میشود. در فلسفه برای کودکان (P۴C) محرکی مانند داستان، فیلم، کلیپ کوتاه یا تصویر به گروهی از کودکان نشان داده میشود، سپس یک مربی آموزش دیده تلاش میکند تا کودکان را به بحث دربارهی موضوع بکشاند.
پرسشهایی که توسط کودکان مطرح میشود، همان زیر بنای فلسفه برای کودکان هستند. این سوالات میتوانند شامل موارد زیر شوند:
• آیا دروغ گفتن همواره کار بدی است؟
• چه چیزی هویت ما را میسازد؟
• آیا ما باید به همه احترام بگذاریم؟
• آیا آدمهای خوب کارهای بد میکنند یا همواره خوب هستند؟
• آیا حقوق همهی ما با هم برابر است؟
سپس کودکان رای گیری انجام میدهند و سوالی که بیشتر از بقیه با استقبال مواجه شده باشد، مورد بحث و گفت و گو در جمع قرار میگیرد. مربی به کودکان زمان کافی میدهد تا پیش از تبادل نظر، به طور انفرادی در مورد موضوع فکر کنند. در طی جلسات متعدد، مربی کودکان را به سمت تفکر انتقادی، خلاقانه، ملاحظه گرایانه و تفکر گروهی و تعاملی هدایت میکند.
با گذر زمان، پرسشهای کودکان خلاقانه و فلسفیتر شده و یاد میگیرند که به صحبت دوستانشان با دقت گوش دهند تا بتوانند نظرات متفاوت را آموخته، بررسی کنند و به نظرات مخالف احترام بگذارند.
P۴C یک رویکرد آموزشی مناسب است که میتواند در برنامه آموزشی برای همه دروس در سنین مختلف استفاده شود.
فلسفه برای کودکان صرفا مربوط به چند جلسهی کوتاه مدت نیست. بلکه این کار باید در دورههای طولانی مدت و جلسات بسیار برگزار شود تا در طول زمان روش تفکر صحیح و مهارتهای گفته شده در بالا را به آنان آموزش دهد. نقش مربی در این جلسات بسیار مهم است زیرا دیالوگهای کودکان با یکدیگر باید هدفمند و جهت دار بوده و از رفتن به حاشیه کنترل شوند؛ درست مانند اهمیت نقش یک معلم به هنگام تدریس.
اهمیت داستان کودک
بسیاری به اشتباه بر این باورند که کودکان باید از داستانهایی که میخوانند، درس اخلاق بیاموزند. در حالی که این تفکر کاملا اشتباه بوده و حتی میتواند کودک را نسبت به هرگونه داستان بیمیل کند. هدف کودک از شنیدن و یا خواندن داستان، در درجهی اول سرگرمی و سپس درک محیط پیرامون و سوالاتی است که از خود و زندگی خویش دارد. خوانش مناسب داستان کودک، پرسش از وقایع داستان، شخصیتها و گفت و گو دربارهی آنچه که اتفاق افتاده، میتواند در این راستا به والدین و مربیان کودک کمک کند. این کار به کمک P۴C به راحتی انجام میشود، به این روش که فلسفه برای کودکان، آنها را به خوبی با داستان درگیر کرده و تفکر نقادانه را در آنان پرورش میدهد.
یکی از روشهای تقویت مهارتهای P۴C، داستان خوانی با کودکان به صورت دیالوگ محور است و الهام گرفته از شیوهی گفت و گوهای سقراط در بحثهای فلسفی است. در این روش، والدین یا مربیان پس از خواندن داستان دربارهی شخصیتها، موضوع داستان و اتفاقات روی داده در آن با کودک صحبت میکنند. البته نکتهی بسیار مهم در اینجا این است که والدین هرگز نباید برای کودک نتیجه گیری کنند. اگر هدف آنها این است که تفکر انتقادی و خلاقانه را در کودک پرورش دهند، باید از خود او بخواهند تحلیل و تفسیر کند و به زبان خود توضیح دهد. این کار علاوه بر بهبود مهارتهای فوق در کودکان، باعث بهبود روابط کودک و والد شده و میتوانند با نحوه تفکر یک دیگر آشنا شوند.
اهمیت استفاده از داستان در فلسفه برای کودکان به این خاطر است که داستان، یکی از بهترین روشهای تحریک کنجکاوی کودکان در P۴C است. پیش از خواندن داستان، با توجه به نام داستان، تصاویر و موضوع آن، از کودک بپرسید که در بارهی آن چه حدس میزند و اگر او در شرایط باشد، چه کاری انجام میدهد. در هنگام روایت داستان، بپرسید که چرا کاراکتر این کار را انجام داد در حالی که میتوانست کار دیگری انجام دهد.
فلسفه و کودک
فلسفه بخشی بسیار مهم از زندگی ما و حیات انسان از ابتدا تا به اکنون است که به ما امکان میدهد دربارهی زندگی و به خصوص یک زندگی خوب پرسش کنیم. هرچند که نمیتوان ادعا کرد همهی کودکان فلسفه را درک میکنند، اما فلسفه برای کودکان میتواند پرسشگری را درآنان تقویت کرده و چشماندازهای جدیدی از زندگی و زیستن به آنان ارائه دهد که تا پیش از آن نمیدانستند.
همهی کسانی که به طور مداوم با کودکان سر و کار دارند، میدانند که پرسشهایی حاوی «چرا؟» همواره توسط کودکان پرسیده میشوند و باید به آنها پاسخ داد. گاهی اوقات این گونه سوالات مانند: «چرا من باید بچهی خوبی باشم؟» میتوانند آزاردهنده شوند و از نظر بسیاری گستاخانه باشند اما در حقیقت، این سوالها همان پرسشهایی هستند که در بزرگسالی توسط فیلسوفان مطرح میشوند.
تفکر انتقادی، بردباری در شنیدن نظرات مخالف و توانایی صحبت کردن در جمع با هدف اقناع مخاطب از جمله معدود موارد بسیار ضروری در زندگی دنیای امروز هستند که با یادگیری فلسفه محقق میشوند و فلسف برای کودکان این اماکان را به وجود میآورد که زودتر با این مفاهیم آشنا شوند و آنها را در خود تقویت کنند.
چند نکته در P۴C بسیار حائز اهمیت اند و باید حتما به کودکان گفته شوند:
تغییر نظر و دیدگاه هیچ مشکلی ندارد و اگر کودک احساس کرد که پس از مدتی تفکر دربارهی موضوع، نظر ثانویهاش با نظر اولیه متفاوت است، نباید دچار نگرانی و استرس شده و به او اطمینان خاطر داد که مشکلی ندارد.
افراد می توانند با نظرات یکدیگر مخالف باشند اما باید مراقب باشند که احترام یکدیگر را حفظ کنند.
تفکرات همهی افراد قابل احترام اند و هرگز نباید کسی را به این خاطر تحقیر کرد.
منبع:
https://www.sapere.org.uk